تولد مردی که نگذاشت علی پروین از تیم ملی برود/ از اردشیرخان ترکه خوردم تا چپپا شدم/ فردوسیپور: اردشیر لارودی میخواست من را از سر خودش باز کند!
جمع شدن تعداد زیادی از بزرگان رسانه و ورزش در کنار یکدیگر در شرایط عادی امکانپذیر نیست مگر اینکه علت خاصی برای چنین کاری وجود داشته باشد و چه علتی جذابتر و بهتر از تولد مردی که سالیان متمادی در عرصه رسانه و مربیگری فعال بوده است.
اردشیر لارودی فقط یک اسم نیست بلکه تاریخی به قدمت ۸۰ سال است که در پس این نام نهفته و نامش با ورزش ایران چه در عرصه رسانه و چه در بحث مربیگری گره خورده است. مردی که سالیان متمادی صبحها در مستطیل سبز خون دل میخورد و بازیکنان بزرگ پرورش میداد تا برای فوتبال ایران افتخارآفرین شوند و عصرها در تحریریهها تلاش میکرد تا روزنامهنگارانی را تحویل جامعه بدهد که هنرنمایی شیرمردان ایرانی را به بهترین شکل ممکن قلمی کنند.
استاد قلم چهارم بهمن امسال ۸۰ ساله میشود و به رسم ادب، خبرورزشی برای این استاد بیبدیل یک مراسم تولد خودمانی گرفت تا به همین بهانه زحمات مردی را ارج نهد که سالیان متمادی در هر دو عرصه فنی و رسانهای ورزش تلاش کرد. مردی که به خیلی از ما بهتر قدم زدن را آموخت و البته فوتبالیستهای زیادی را هم پرورش داد تا ما در موردشان مطلب بنویسیم و قلم بزنیم.
جمع صمیمانه
مراسم به همت روزنامه خبرورزشی برگزار شد و جمعی صمیمانه را پذیرا بودیم. دکتر حسین انتظامی، علیرضا معزی، دکتر عبدالحمید احمدی، علی کاوه، علی رئیسی و غفور هاشمی از جمله مردان سرشناس رسانه بودند که بهتاش فریبا ملیپوش اسبق فوتبال کشورمان و آقای گل جام ملتهای ۱۹۸۰ که اردشیر لارودی حق استادی بر گردنش دارد نیز به جمع آنها اضافه شد و البته عادل فردوسیپور هم آمد تا این جشن کوچک به میزبانی بچههای تحریریه خبرورزشی برای مردی بزرگ برگزار شود.
مردان سحرخیز
استاد علی کاوه عکاس چیرهدست و قدیمی کشورمان که بالغ بر سه دهه با اردشیرخان لارودی همکاری کرده، اولین کسی بود که وارد ساختمان خبرورزشی شد و دقایقی پس از آن استاد علی رئیسی هم آمد تا لقب مردان سحرخیز به آنها اختصاص پیدا کند.
حتی اگر سیل بیاید!
بهتاش فریبا ملیپوش اسبق و بااخلاق فوتبال کشورمان دیروز نشان داد که میان ورزشکاران قدیمی و برخی از چهرههای جدید چه تفاوتی وجود دارد. لحظاتی قبل از آغاز مراسم وقتی با آقا بهتاش تماس گرفتیم تا با توجه به بارانی بودن هوای پایتخت و برهم خوردن شرایط ترافیک، از او بپرسیم به مراسم میرسد یا نه، با صدای رسا به ما گفت: به احترام اردشیرخان حتی اگر سیل هم بیاید، خواهم آمد.
مدیر فنی اسبق استقلال بسیار خوشقول بود و نهتنها چند دقیقه زودتر از خود استاد لارودی به خبرورزشی رسید، بلکه تا انتهای مراسم هم به احترام ایشان کنار ما ماند.
مرد وفادار
حوالی ساعت ۱۵ سهشنبه بود که استاد اردشیر لارودی وارد ساختمان موسسه خبر شد و مورد استقبال قرار گرفت؛ بیژن طاهونی بازیکن اسبق راهآهن، برادر همسر اردشیرخان لارودی و کسی که به جرات میتوان گفت این روزها وفادارترین رفیق و فامیل اردشیرخان محسوب میشود نیز او را همراهی میکرد. با ورود آقای لارودی فضا کاملا عوض شد و سربازان همه به دور فرماندهشان جمع شدند. فرماندهی سختگیر اما خوشقلب که همه از او خاطرات بسیار شیرینی داریم.
استاد علی رئیسی ورزشینویس قدیمی که دو دهه همکاری در کنار اردشیرخان را تجربه کرده، در ابتدای کار رشته کلام را در دست گرفت و مراسم با میانداری او آغاز شد.
ماندن علی پروین در تیم ملی
علی رئیسی در ابتدای صحبتهایش به خاطرهای از اردشیرخان لارودی اشاره کرد و گفت: برای هر خبرنگاری اینکه بتواند یک خبر جنجالی و موجبرانگیز را منتشر کند، همواره یک موفقیت و مزیت محسوب میشود ولی اردشیرخان لارودی ۳۳ سال قبل در این رابطه درس بزرگی به من داد. شهریور ماه سال ۱۳۶۹ و ۸ روز قبل از اینکه تیم ملی برای شرکت در بازیهای آسیایی ۱۹۹۰ پکن به سوی چین پرواز کند، یک روز در داخل تحریریه نشسته بودم که تلفن زنگ خورد. دوست مشترک من و علی پروین بود که گوشی را به علیآقا داد. پروین که در آن زمان سرمربی تیم ملی بود به من گفت نمیتوانم با این فدراسیون کار کنم؛ یک خبر بزن که پروین از سرمربیگری تیم ملی استعفا داد! در آن مقطع اردشیرخان بعدازظهرها روزنامه را به من میسپرد و خودش میرفت. با توجه به اهمیت ماجرا، سریع با آقای لارودی تماس گرفتم. ایشان به من گفت این خبر را به هیچکس نگو و هیچکاری هم نکن فقط ببین علی پروین الان کجاست. من هم اطاعت امر کردم و متوجه شدم که تیم ملی در ورزشگاه آزادی مشغول تمرین است. استاد لارودی را سوار ماشین کردم و به اتفاق هم راهی محل تمرین شدیم. علی پروین یک گوشه نشسته بود و بساط هندوانه هم جلوی دستش به راه بود. اردشیرخان به پروین گفت: این چه کاریه که میخواهی بکنی؟ مگه دیوانه شدی؟ استعفا نده و تیم را به بازیهای آسیایی ببر چون قهرمان میشوی. امشب هم با علی رئیسی هماهنگ کن و به منزل ما بیا تا بیشتر صحبت کنیم! هماهنگ کردیم و با علی پروین به منزل اردشیرخان رفتیم. در آن مقطع داریوش مصطفوی دبیرکل فدراسیون و به نوعی همهکاره بود. وقتی وارد شدیم، دیدیم مصطفوی هم آنجا نشسته است. خلاصه این دو نفر با هم آشتی کردند و قضیه استعفا منتفی شد. تیم ملی نیز به بازیهای آسیایی پکن رفت و با قهرمانی برگشت. در واقع هوشیاری استاد لارودی در اینکه ما آن خبر را منتشر نکنیم، نقش بسیار موثری در ماندگاری علی پروین و قهرمانی تیم ملی داشت.
کتکخوردن با ترکه
بهتاش فریبا دومین سخنران مراسم بود. آقا بهتاش با اشاره به زحماتی که اردشیر لارودی برای او تحت عنوان مربی کشید، خطاب به حضار گفت: آقای لارودی واقعا زندگی من و خیلی از بازیکنان فوتبال ایران را عوض کرد. هرگز یادم نمیرود که سال سوم دبیرستان بودم و باید انتخاب رشته میکردم به همینخاطر پدرم اجازه نمیداد سر تمرین بروم و سه ماه تمرین نکردم. یک روز دیدم اردشیرخان خودش آمد درب منزل دنبال من. واقعا برایم ارزشمند بود و هنوز هم ارزشمند است که یک مربی اینگونه به فکر شاگردانش بود. خلاصه به تمرین برگشتم و ۱۲ روز مانده بود به مسابقات. اردشیرخان به من گفت بهتاش میخواهم تو هافبک چپ بازی کنی. در آن زمان پای چپ من به اندازه پای راستم قوی نبود ولی آقای لارودی یک ترکه دستش گرفت و من هر توپی که با پای راست میفرستادم یک ترکه میخوردم! (میخندد) با همین کار شرایط فوتبالی من عوض شد و به جرات میتوانم بگویم ۸۵ درصد از گلهایی که در استقلال و تیم ملی به ثمر رساندم، با پای چپ بوده است. یکی از دخترهای من خیلی فوتبالی است و همیشه به من میگوید شما که راستپا بودی چطور این همه گل با پای چپ زدی؟ این گلها ثمره زحمتی بود که آقای لارودی برای من کشید.
لذت بردن از مطالب
دکتر عبدالحمید احمدی رئیس انجمن ورزشینویسان کشور هم از جمله حاضران این مراسم بود. دکتر احمدی با تشکر از خبرورزشی بابت برگزاری مراسم جشن تولد استاد لارودی اعلام کرد که همیشه یکی از علاقمندان به مطالب اردشیرخان بوده و از خواندن آنها لذت میبرد، و به قول استاد ابراهیم افشار اردشیر خان لارودی یک استعدادیاب بالفطره است.
هنگامی که دکتر احمدی مشغول صحبت بود، عادل فردوسیپور هم وارد شد و فضا حالوهوای دیگری به خود گرفت. دکتر احمدی با دیدن عادل خندید و پشت میکروفون گفت: حالا دیگر باید میکروفون را به صاحب آن واگذار کنیم تا در مورد آقای لارودی صحبت کند.
میخواست من را از سر خودش باز کند!
عادل فردوسیپور دقایقی پس از ورود به جمع ما شروع به صحبت کردن پیرامون اردشیرخان لارودی کرد و گفت: اردشیر خان واقعا در حق من لطف کرد. یادم نمیرود که سال ۷۳ هنگامی که دفتر روزنامه ابرار ورزشی در بلوار کشاورز بود، من به این روزنامه زنگ زدم تا ببینم چطور میتوانم با آنها همکاری کنم؛ آقای لارودی به من گفت به دفتر بروم. تصورش را بکنید جوان ۱۹ -۲۰ ساله راهی دفتر تنها روزنامه ورزشی آنزمان کشور شد و آقای لارودی را از نزدیک دید. اتفاقا فکر کنم اولین کسی که به من گفت چرا اینقدر تند صحبت میکنی استاد لارودی بود (میخندد) خلاصه یک مجله خارجی به من داد و گفت این مصاحبه از کریس ساتن را ترجمه کن و بیاور. فکر میکنم اردشیرخان آنجا میخواست من را از سر خودش باز کند (میخندد). آن را ترجمه کردم و آوردم و از همانزمان همکاری من با ابرار ورزشی آغاز شد. صفحه ۳ روزنامه ابرار ورزشی خارجی بود و من خیلی کیف میکردم که هر روز یک مطلب در آن صفحه دارم. یادم میآید در آن صفحه خانم مهوش عبودی، آقای خلیل پاکنظر، محسن ابراهیمی و… هم مطلب مینوشتند. یاد تورجخان لارودی هم به خیر.
لطف بزرگ
استاد علی کاوه عکاس قدیمی ورزشی هم از جمله افراد دیگری بود که به حرمت استاد لارودی صحبت کرد. علیآقا در توصیف اردشیرخان گفت: خبرورزشی و ابرار ورزشی در مقطعی با هم رقیب بودند اما انصافا باید اینجا از بچههای خبر بابت برگزاری چنین مراسمی تشکر کنم. هیچ سردبیری رقابتهای المپیک را رها نمیکند و خودش برای پوشش آن مسابقات میرود اما اردشیر لارودی قبل از المپیک ۱۹۹۶ آتلانتا کاری در حق من کرد که واقعا ارزشمند بود. او سهمیه خودش را به من داد تا به ۷ دوره المپیک بروم و همان اتفاق باعث شد فرصت حضور در هفت دوره رقابتهای المپیک را به دست آورم.
خواندن لوح تقدیر و هدیه ویژه
وقتی عادل فردوسیپور به جمع ما آمد، قرار بر این شد متن لوح تقدیری که برای تبریک تولد و ارج نهادن به اردشیر خان توسط او خوانده شود و فردوسیپور هم با کمال میل این قرائت را بر عهده گرفت. عادل متن را خواند و علاوه بر آن، یک نسخه از کتاب هنر شاد زندگی کردن که خودش از مترجمان آن محسوب میشود را نیز به رسم ادب به استاد لارودی هدیه داد.
حرفهای استاد
نمیشد این همه چهره بزرگ و ارزشمند صحبت کنند اما خود آقای لارودی لب به سخن نگشاید. اردشیرخان با اشاره به برگزاری مراسم مذکور گفت: واقعا برای من حرف زدن همیشه دشوار بوده و همواره از آن فرار میکنم. از تکتک شما سپاسگزارم که بانی چنین مراسمی شدید. ما سالها در مورد بزرگان ورزش مطلب مینوشتیم. آنها ما را قبول نداشتند اما ما آنها را قبول داشتیم. من از تکتک شما یاد گرفتم. حتی از آنهایی که در مقطعی رقیب من هم بودند یاد گرفتم و با قاطعیت میگویم قدرتمندترین افراد حاضر در عرصه ورزش روزنامهنگاران هستند.
اردشیرخان همچنین به نقش مثبت دکتر انتظامی در موسسه ابرار نیز اشاره داشت و برایش در موسسه خبر آرزوی توفیق کرد.
بریدن کیک
با توجه به اینکه باید رعایت حال استاد اردشیر لارودی را میکردیم، مراسم را زیاد طولانی نکردیم و تمام کار ظرف حدود یکساعت جمع شد.
حسن ختام مراسم، بریدن کیک تولد اردشیرخان لارودی بود که توسط خودش انجام شد و پس از آن با تشکر از همه شاگردانش دفتر را ترک کرد اما این دلگرمی برای همه ما و شاگردان استاد لارودی باقی ماند که توانستیم گوشهای از حق شاگردی را در مورد این استاد بزرگ ادا کنیم. البته به همت دکتر انتظامی، یک لوح تقدیر و هدیهای ناقابل هم به استاد اهدا شد تا برایش به یادگار بماند.