مالیات بلای جان بازار مسکن / سرمایه گذاری در طلا و دلار بیشتر می شود؟
اما، در واقعیت، همیشه ایدهآلها و واقعیتها با یکدیگر تفاوت دارند. طرح مالیات بر مسکن در کشورها ممکن است با چالشها و مشکلاتی مواجه شود. برخی از این چالشها شامل عدم توافق درباره میزان و نحوه اجرای مالیات، تأثیر بر قیمت و دسترسی به مسکن، تأثیر بر بازار مسکن و رفتار سرمایهگذاران، و عدم پذیرش عمومی مالیات بر مسکن است.
بنابراین، در بررسی طرح مالیات بر مسکن در هر کشور، باید به شرایط و وضعیت خاص آن کشور توجه کرد و عواقب و تأثیرات آن را به دقت ارزیابی کرد. همچنین، لازم است که نظرات و نگرانیهای اقشار مختلف جامعه در مورد این طرح در نظر گرفته شود و فرایند تصمیمگیری به صورت شفاف و مشارکتی انجام شود.
از برجستهترین طرحهای دولت در این خصوص میتوان به طرحهای مالیات بر خانههای لوکس و مالیات بر معاملات مکرر اشاره کرد که در ادامه به بررسی ابعاد مختلف این طرحها میپردازیم.
با اعمال سیاست بر این بخش ناچیز از بازار نمیتوان انتظار خروجی موثر را داشت. همچنین مشخص نیست که چرا برخلاف تئوریهای اقتصادی، از طرح منطقی مالیات پلکانی بر تمام خانهها چشمپوشی شده که میتوانست بستری برای سهیم شدن مردم به اندازه سهمشان در تامین مالی پروژههای محلی باشد.
به نظر میرسد تنها هدف سیاستگذار از این طرح، کسب درآمدی بدون برنامه و ستاندن پول از قشر ثروتمندتر جامعه بوده است؛ بسیار شبیه به چیزی که در طرح عوارض خروج از کشور در حال رخ دادن است.
نکته جالب این است که دولت در اجرای این سیاست حتی از طراحی آن هم ضعیفتر عمل کرده؛ نشان به این نشان که در هفتماهه اول سال ۱۴۰۲ در صورت اجرای موفق این طرح از پیش بازنده باید ۷هزار میلیارد تومان مالیات اخذ میشد؛ اما فقط ۱۷میلیارد تومان درآمد از محل این سرفصل مالیاتی برای دولت حاصل شده است؛ چیزی نزدیک به «هیچچیز».
قبل از تصویب و اجرای هر طرحی باید بررسی شود که هزینه این طرح مالیاتی چقدر است، عایدی و درآمد دولت از قِبل آن چقدر خواهد بود و اینکه آیا با توجه به زیرساختهای موجود اجرای این طرح به نحو تاثیرگذار امکانپذیر است یا نه.
در این واقعیت ناخوشایند که بازار مسکن در چند دهه اخیر جزو معدود بازارهای قابل اتکا برای سرمایهگذاران داخل کشور بوده است تردیدی وجود ندارد. پمپاژ موازی سرمایه به سایر ارکان سیستم اقتصادی کشور مانند بورس، بخش تولید، اوراق قرضه و… از ملزومات توسعه اقتصادی و پویایی یک جامعه است. پس در شرایط ایدهآل منحرف کردن جریان سرمایه از مسکن به سایر صنایع کشور بسیار مطلوب بهنظر میرسد، اما با توجه به وضعیت موجود در کشور و عقبماندگی زیرساختها و ابزارهای مالی، بسیار خوشبینانه است اگر گمان کنیم که دولت میتواند با انواع سیاستهای مختلف منابع را از مسکن به سایر صنایع مولد سوق دهد.