بحران هویت در سرخابیها پس از واگذاری!
صادق رئیسی کیا درباره بحران هویت سرخابی ها پس از واگذاری، توضیحاتی را ارائه داد.
در ایران رسم بر این است که ورزش را مقوله ای فرهنگی بدانند و با همین نگرش است که پیشوند «فرهنگی» را در پیش از نام اغلب باشگاههای ورزشی میآورند.
دولت ایران نیز گاهی وقتها باشگاههای ورزشی را در ذیل مقولات فرهنگی ، قلمداد کرده و دیده شده که بعضی مقامات سیاسی یا مذهبی، کارکردهای فرهنگی و غالباً مذهبی را از باشگاههای ورزشی ، مطالبه و انتظار دارند.
در نظام ورزش حرفهای و باشگاههای حرفهای جهان البته کارکرد اجتماعی ورزش کاملاً مقبول و نهادینه شده است. (بگذریم از اینکه در ایران مقوله فرهنگی با مقوله اجتماعی ، دارای مفاهیم واحدی هستند یا خیر)
تا زمانی که سرخابیها در مالکیت دولت بودند فرهنگی قلمداد کردن این دو باشگاه را شاید میتوانستیم نوعی ماموریت دولتی و حاکمیتی به شمار آوریم.
در جهان امروز البته جنبههای اقتصادی و تجاری ورزش حرفهای چنان بااهمیت شدهاند که باشگاههای ورزشی را بیش از آنکه بنگاه ورزشی قلمداد کنند بنگاه اقتصادی میدانند.
حتی وقتی درباره اندازه و عملکرد آنها صحبت می شود اغلب دادهها و مولفههایی که درباره باشگاههای حرفهای ، ملاک اظهارنظر قرار میگیرد آمارها و دادههای اقتصادی و تجاری است.
پس از واگذاری سرخابی ها در فروردین ۱۴۰۳ اکنون این مسأله مطرح است که بدون تصدی دولت در ورزش حرفهای و ورزش قهرمانی و نیز در خارج از نظام مالکیت دولتی در باشگاهها، ورزش حرفهای و باشگاهداری حرفهای را مقولهای فرهنگی بدانیم یا اقتصادی ؟
در نگاه بخش خصوصی ،کدام اینها بر دیگری ، غلبه دارد؟
هر دو را به یک میزان ، مهم بدانیم یا چتر یکی از آنها را بر سر دیگری ، باز نگه داریم ؟
بدنبال پاسخ دقیقتر به این سوال هستیم که :
سرخابیها بنگاه اقتصادی هستند یا بنگاه فرهنگی و یا مذهبی و یا اجتماعی ؟
۲۵۸۲۱۹